عشق (پارت ۵۹)

// ویو جیمین //
زودتر بیدار میشم، آروم صورتشو میبوسم میرم صبحونه آماده میکنم. موقع آماده کردن وافل ها یهو یکی پرید رو کولم، اول ترسیدم بعد فهمیدم کیه خندیدم
جیمین: سلام صب بخیر ملوسم *چشمک و لبخند* چطوری؟ بهتری؟
مینجی: *میخندم*صبح بخیر بیبی موچی من ، بهترم که از سرو کولت مثل میمون بالا میرم
جیمین: میخورمتا کیوتتتتت، با موچی من درس صحبت کن
مینجی: *میخنده* ساری بیب خوردنی نیستم
جیمین: هستی فقط برا من *لبخند*
مینجی: *خنده*
بوسه فرانسوی باهاش شرو میکنم و اون دست و پاشو دور گردن و کمرم حلقه میکنه منم دستمو دورش حلقه و بقلش میکنم و بعد چن مین با صدا جدا میشم ازش
همونجوری که عین کوالا چسبیده بهم میبرمش سر میز و وافل میذارم دهنش
جیمین: چطوره؟
مینجی: مثل همیشه عالی
جیمین: *لبخند*
مینجی: از هر انگشت دوست پسرم یه هنر میباره
مافیا، آشپز، رقاص وخواننده...
و محکم لپشو میبوسم
مینجی: *میخنده* اخخ
جیمین:*خنده* اولن شوهر، دومن فدات *خنده*
مینجی: سند ازدواج کو؟
رو گردنش کی*س ما*رک میذارم که نا*له کوچیکی از دهنش خارج میشه
جیمین: بیا اینم سند
مینجی: دیوونه*میخنده*
جیمین: * میخندم *
مینجی: بخدا دیوونه ای دیوونه
جیمین: آره دیوونه عشقت *خنده*
مینجی: *میخنده* منم دیوونتم
لبخند میزنم و میشینم رو صندلی ، مینجیم مینشونم رو پام بهش وافل میدم، سرشو میزاره رو شونم و وافل میخوره، خودمم شرو میکنم به خوردن
یه نصفه وافلو میزاره دهن خودش و سمت دیگشو میگیره سمت من، وافلو میخورم و همزمان بوسه ریزی به لبش میذارم و میخندیم
مینجی: اوممممم خیلی خوشمزس
جیمین: نوش جونت *لبخند*
صبحونشو تموم میکنه ولی همونجا میشینه تا صبحونم تموم شه، بعد صبحونه من بلند میشه
جیمین: کجا؟
مینجی: میخوام ظرفارو جمع کنم
جیمین: با این وضعت، همینم مونده تو ظرفارو جم کنی بشوری. میخوای خونه تکونی هم بکن؟ 😑
بقلش میکنم مینشونمش رو مبل، کنترلو میده دستش
جیمین: عین بچه های خوب همینجا میشینی هرچی هم خواستی به من میگی
لپشو میبوسم
مینجی: نمیخوام اذیت شی و به زحمت بیوفتی
جیمین: با من تارف داری؟😐
مینجی: نه
جیمین: پس بشین سر جات
میرم ظرفارو جم میکنم میشورم ، بعدم با تنقلات برمیگردم پیشش میشینم
مینجی: ممنون
جیمین: قربونت
فیلم میذاره
مینجی: واییی داداش پسره چه کراشه بازیگر مورد علاقمه
جیمین: داداش؟ *حرص*


حمایت یادت نره کیوتم 🙃🫶🏻

~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#تهیونگ
#وی
#جیمین
#ویمین
#فیک_تهیونگ
#فیک_جیمین
#فیک_ویمین
#bts
#BTS
#Teahyung
#teahyung
#Jimin
#jimin
#vmin
دیدگاه ها (۰)

عشق (پارت ۶۰)

عشق (پارت ۶۱)

عشق (پارت ۵۸)

عشق (پارت ۵۷)

عضوهای جدید ( پارت ۹ )

مست خون ( پارت ۱۹ )

~حقیقت پنهان~

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط